محل تبلیغات شما

تمام آنچه هرگز به تو نگفتم

اینکه کودکی در آینده دکتر، مهندس و یا خلبان شود (همانطور که رویای اکثر بچه هاست) تا حد زیادی به تلاش و پشتکار خودش بستگی دارد. اما اینکه دکتر و مهندس و خلبانی با روان سالم و روح شادی باشد به خانواده و بستری بستگی دارد که درآن رشد کرده است.

کتاب تمام آنچه که هرگز به تو نگفتم با خودکشی لیدیا شروع میشود. دختر شانزده ساله ای که در خانواده ای به ظاهر آرام بزرگ شده است. پدر خانواده یک مهاجر چینی ساکن آمریکاست که به دلیل رفتارهای تحقیرآمیزی که با والدینش در گذشته شده است عقده رسیدن به موفعیت اجتماعی مناسبی را دارد. جیمز استاد دانشگاه میشود. و با همسرش مارلین در یکی از کلاس های تاریخش آشنا میشود. مارلین سودای پزشک بودن را دارد تا به مادر خانه دارش بفهماند که میتواند زندگیش را خودش بسازد. مارلین از مادرش متنفر است اما بعد از تولد دو فرزندش میبیند که دقیقا رسیده است به جایگاه مادرش. یعنی یک زن خانه دار! پس خانه را ترک میکند تا ادامه تحصیل دهد و این اتفاق برای دختر کوچکش یعنی لیدیا ضربه بزرگی میشود که اورا تا ته دریاچه می کشاند. اتفاق وحشتناکی که هیچ یک از اعضای خانواده اش باور نمیکنند اما هرچه بیشتر وارد عمق این خودکشی میروند متوجه میشوند که اصلا لیدیای غمگین و نا امید را نمیشناختند. لیدیا میمرد تا خانواده اش نجات پیداکنند.

تمام آنچه هرگز به تو نگفتم

چیزهایی هست که نمیدانی

دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد

خانواده ,میشود ,لیدیا ,یک ,خانه ,مارلین ,تمام آنچه ,به تو ,بستگی دارد ,خانواده اش ,شده است

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

جنسی